سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند سبحان، کسی را که صاف و بی آلایش، آسان گیر و در راه باشد، دوست دارد . [امام علی علیه السلام]
دخترک
 
او کس دیگری .. . . .

آتش درونم درد را به درد می آورد غمی است بی نهایت وقتی برای نخواستن یک دل دعوا باشد اما گاهی حق با بازنده هاست .

در تدفین جسد سرد آخرین آرزویم سکوت میکنم زجه نمی زنم آرام و متین می ایستم تا این آرزو را نیز آبرومندانه به خاک فراموشی بسپارم.

آنقدر آرزوهایم را به گور سپردم که جایی برای جسدم نیست  مثل آسمان باشکوه گریه میکنم بی مهابا و سخاوتمند .به ماه پناه می برم? اگر ستاره ای در آسمان تار زندگی ندارم او همیشه در آسمان هست به دلهای رانده شده? پس زده شده? شکسته? مثل دل خودم می اندیشم ? مگر چه میخواستم از او از این روزگار نا نجیب غیر از اینکه بگذارد دوستش بدارم:! اویکی غیر از مرا......؟

من تنها مانده ام او درخیالم رفت ?از رویایم ?رویای خیس از اشکم گذشت و از زندگی ام رفت. بت خیالم مجسمه ای یخی بود که حتی با هرم نفسهایم آب می شد.

چرا قلبم را روزگار اینقدر زود پس داد؟ اون کاغذ پاره ها هم گفتن که فالم خوب درنیومده؟! دلش گم شده بود ؟!.این تقدیر من است یا تقصیر من که روزها وشبها چشم به جاده ای بدوزم وبه انتظار آمدنت ?بازگشتت  بنشینم وتورا در رویا بپرورم ودر واقعیت از دست دهم حتی درختان جاده هم مرا میشناسند من هم آنهارا با تمام عشقبازی هایشان به یاد دارم رسیدن من و تو به هم شده ماجرای دوخط موازی که هرگز به هم نمیرسند من همان خط ممتد جاده ام که همه درانتظار به پایان رسیدنم هستند تا از من سبقت بگیرند و مرا جا بگذارند خودم را دلم را احساسم را .

 

کی پنجره ی باران دیده? چشمانم خورشید را خواهد دید کی نقش تو را می بینم و کی این آروزرا به خاک می سپارم؟ قاصدک ها خبر را به همه جابرسانید  ای رود با ناله داغ مرا روان کن اوکس دیگری را می خواهد او آنچه من می خواستم نبود او قلبم را پس داد قلبش را پس گرفت بت زندگی ام شکست اب شد  !

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 87/11/4:: 12:52 صبح     |     () نظر
 
فقط می روم

1000 تومن? اصلا حالی از ما نمی پرسی ?دربست?!!!!!!!!!؟؟

فقط صداهارو می شنوم راه می رم و توخودم گریه میکنم به کجا باید برسم نمی دونم راه روفراموش کردم بی هدف قدم برمیدارم نگاه سنگین عابران رواحساس می کنم ولی همچنان بی هدف ومقصد پیش می رم حالا باز پشت اون پنجره کوچیک با اون توری کهنه و میله های مختشم پنجره ای که به کوچه ای تنگ و تنها مثل دل من باز می شه وتنها رهگذرو مهمونش همون برگ های هزاررنگ خزون دیده هستند صدای بارون همچنان به تارهای دلم چنگ می زنه زمزمه می کنه  تو کدوم دستگاه می زنه نمی دونم نه غمه نه شادی مبهوتم می کنه ایستادم و گوش میدم سوز گزنده باد به بازوهام شلاق می زنه ومنو یاد خاطره های بدم میندازه بازوهام رومیون دستام میگیرم وخودم رو به صدای بارون که خاطره های بدم رو پاکن فراموشی می کشه میسپارم قاب پنجره منو به دنیای دیگه ای می بره هر چند که روبروم هیچ منظره ای نیست به جزدیواره کهنه یه ساختمان ویرون مثل کالبد من که پیشونی دیوارش از نوازش بارون عرق شرم گرفته واین پیکرکهنه پوسیده به تلافی مهمون نا خونده هر از چند گاه کوچه گاهی آجری از نفرتش رو نثار کوچه و مهمانش می کنه بو می کشم بوی خاک بارون خورده بوی تعفن غصه وانگل های غم و نکبت درونم رو پنهان می کنه کرم های کینه و تنهایی آرام آرام در قلبم می لولندومن هیچ پادزهری غیر ازگریه برایشان سراغ ندارم مرحمی از اشک می سازم تا وجودم را آلودتر از این که هست نکنند وگاهی به التماس و تمنا دست به سوی آسمان می گیرم که باران با لطافت وپاکی اش تن خسته و رنجورو آلوده ام را جــــلا دهــــد وآسمان سخاوتمندانه امـــــــروز لبـــــریـزم کـرد از جـــام عاطـفـه ای کــــــه در کـــسی حتــــی بهـــتــرینـم نـدیـدم .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 87/9/6:: 10:7 عصر     |     () نظر
 
دختر پا ییز تولدت مبارک

دوباره این زمین ماهها و روزها و ساعتها و دقیقه ها و ثانیه ها به دور خورشید گشت تا دوباره سالی بگذره و و برسیم به این روز،روز آغاز .

آغاز یه محبت یه عشق یه دوست داشتن ...........

آغاز تحول زندگیم آغاز رهایی از تنهایی هام( آغاز یه حسودی کوچولو)

خانمی سلام

تولدت مبارک

خوبی ؟می دونم که می دونی از فاصله ها بیزارم و دلتنگ از فاصله هایی که اینبار نمی دونم چرا اینقدر ازار دهندن .

باز شروع کردم به گله نه ؟ خیلی دلتنگتم خیلی زیاد  اونقدر زیاد که حتی به شماره هم نمی اد نازنینم می بینی برگها شروع کردن به ریختن بازم بیا به رسم کودکی هامون قشنگاشو جمع کنیم تا بعد به هم هدیشون بدیم یادته؟دفتر برگامونو می گم ؟

گل سرخم پارسال این روزا از خدا خواستم پاینده باشی و سر حال بمونی که پناه بی کسی هام بشی گفتم وارزو کردم خوشبخت ترین دختر روی زمین باشی.

پرستوی مهاجرم کجایی ؟دلشکستم از دوریت دل آزردم از تنهایی

عروسکم سنگ صبورم  نیستی تا من تو پناه دل گرمی هات اروم بگیرم .

 

عزیزم این فراق کی تموم می شه دلتنگ بوسیدن دستاتم

از وقتی کنارم نیستی حتی چشمه احساسمم خشکیده  گفتن دوستت دارم یادم رفته .

بیا بچه بشیم  دوست دارم دوباره بساط کنیم بیا بی ریا بشیم دوست دارم دوباره تو بغلت  گریه کنم  بیا بی ریای بی ریا دنبال عروسکای گم شدمون بگردیم  نازنینم منو تو زمان  جا نذار منو تنها نزار کمکم کن

عروسکم پرنده سعادتم  همای زندگیم کجایی ؟

(الریمه توت من تک گالمشم هارداسان دادما چات )

بیا در سوگ دل گیر گل سرخ بخونیم شعری از دیوان گریه منو تو زاده ی فصل خزانیم دوتن پرو ده دامان گریه   پاییزه پاییزه پاییزه عریون منو تو خسته و گریون

 

ناز گلم ببخش ناراحتت کردم

امید زندگیم ارزوی محالم بهارم دوستت دارم تولدت مبارک

 

بهانه ی زندگیم فاصله ها تو رو ازم نگیره ؟؟؟

نازنینم  بیست سالگیت مبارک

من چه جوری برات کیک جور کنم ؟

آخه می دونم چه جوری می شی اگه  شیرینی نخوری

اینم کیکت حیف که نمی شه بخوریش  مثل پارسال تو خیالت  مزه مزش

 

 

بقیه رو از دست ندی...

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 87/7/28:: 12:8 صبح     |     () نظر
 
کاش
کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 87/7/25:: 4:12 عصر     |     () نظر
<      1   2