دوست من سلام
ما نگيم كي بگه؟ما بترسيم كي حقمون و بگيره ، مرگ يه بار شيونم يه بار ،قربونت كه اومدي انورا بازم بيا منتظرتم
عشق مثل نفس کشيدن
در عشق، ابهامي وجود ندارد ـ ابهام، در ماست. نه تشريفاتي در عشق هست و نه فرضياتي فلسفي. عشق، رهيافتي ساده و مستقيم به زندگي ست. كلمه ي ساده و بي پيرايه ي عشق. معجزه اي را در خود نهفته دارد. مهم نيست كه به چه كسي عشق مي ورزي، متعلق عشق موضوعيت ندارد. آنچه مهم است اين است كه بيست و چهار ساعت روزت را عاشقانه سپري كني، همان طور كه در بيست و چهار ساعت روزهايت، بي استثنا نفس مي كشي. نفس كشيدن هدفي را دنبال نمي كند، عشق نيز خواهان چيزي جز خود نيست. اگر با دوستي هستي، نفس مي كشي. اگر در كنار درختي نشسته اي، نفس مي كشي. اگر در اب شنا مي كني، نفس مي كشي. يعني هر كاري كه مي كني، با نفس كشيدن همراه است. عشق نيز بايد همين ويژگي را داشته باشد، يعني بايد هسته ي مركزي همه ي كارهاي تو باشد. عشق بايد طبيعي باشد، مثل نفس كشيدن. در واقع، عشق همان نسبتي را با روح دارد كه نفس كشيدن با جسم.
دوست من سلامممممممممممم
گفتند كه عاشقي چيست؟گفت : چون ما بشوي بداني.