ای ستاره ها که بر فراز اسمان
ای ستاره ها که از ورای ابر ها
بر جهان ما نظاره گر نشسته اید
آری این منم که در دل سکوت شب
نا مه ها ی عا شقا نه پا ره می کنم
ا ی ستاره هاا گر به من مددکنید
دامن ازغمش پرازستاره می کنم
با د لی که بوئی از و فا نبر ده است
جور بیکرا نه و بها نه خوشتر است
درکناره این مصا حبان خودپسند
ناز و عشوه ها ی زیرکانه خوشتر است
دیگر ان نشاط و نغمه و ترانه مرد؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آ خر آن نوای گرم عاشقانه مرد ؟
جام باده سر نگون و بسترم تهی
سر نهاده ام به روی نا مه های او
سر نهادهام که در میان این سطور
ای ستاره ها مگر شما هم اگهید
از دورویی و جفای ساکنان خاک
کاینچنین به قلب اسمان نهان شدید
ای ستاره ها ستاره ها ی خوب و پاک
من که پشت پا زدم به هر چه هست ونیست
لعنت خدا به من اگر بجز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم
ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
ای ستاره ها کز ان جهان جاودان
روزنی بسوی این جهان گشاده اید
رفته است ومهرش از دلم نمی رود
ای ستاره ها ستاره ها ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟
کلمات کلیدی: