سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا کس که بامدادى را دید و به شامگاهش نرسید ، و بسا کس که در آغاز شب بر او رشک بردند و در پایان آن نوحه کنانش گریستند و دریغ خوردند . [نهج البلاغه]
دخترک
 
یاداشت های یه مهاجر قسمت یک

برف هفت سالگی رو به خاطر صدای بابا دوست داشتم :

پاشو ببین چه برفی اومده 

برف ده سالگی رو به خاطر آدم برفی هاش 

برف چهارده سالگی رو به خاطر اخبار تعطیلی هاش 

برف هیجده سالگی رو درست یادم نیست :)

برف بیست سالگی قدم زدنهای عاشقانه و رد پاهام

اما برف امروز سرد بود فقط سرد 

اون سالها رو به اسمون می کردم تا خنکی برف رو روی گرمی گونه هام حس کنم

 تا شرم اب شدنش روی گونه هام رو لمس کنم 

اما امروز  سر به زیر تند و عصبی دویدم تا به مقصد برسم 

حیف برف امروز فقط سرد بود 

دخترک

تهران (3 آذر )


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 95/9/3:: 8:15 عصر     |     () نظر