سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبیر پیوسته خود را از ما به حساب مى‏داشت تا آنکه فرزند نافرخنده‏اش عبد اللّه پا به جوانى گذاشت . [نهج البلاغه]
دخترک
 
چه کنم

بخوام از تو بگذرم
من با یادت چه کنم ؟

تو رو از یاد ببرم

با خاطراتت چه کنم؟

حتی از یاد ببرم

تو و خاطراتتو

بگو من

با این دل خون و خرابم چه کنم؟

تو همونی که واسم

یه روزی زندگی بودی

توی رویاهای من

عشق همیشگی بودی

آره سهم من فقط

از عاشقی یه حسرته

بی کسی

عالمی داره

واسه ما

یه عادته !


 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 90/11/2:: 6:41 عصر     |     () نظر