سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا در سپاس گفتن را بر بنده‏اى نمى‏گشاید حالى که در نعمت را به روى او ببندد ، و در دعا را بر روى او باز نمى‏کند و در پذیرفتن را بر وى فراز . و در توبه را به روى بنده نمى‏گشاید و در آمرزش را بر وى به‏بندد و استوار نماید . [نهج البلاغه]
دخترک
 
بود و نبود

  یکی بود  تنهای تنها زیر یه درخت تو باغ دلتنگی نشسته بود خسته و دلزده از روزگار

 

می گفت اخه قربونت برم خدا چی می شد من تو تنهایی هام تنها نبودم چی می شد

 

یکی می اومد دستمو می گرفت یا نه یکی بود تا من دستشو می گرفتم یا نه اصلا

 

جفتمون دسته همو می گرفتیم همینطور باخودش فکر می کرد و با خداش صحبت می کرد

 

می گفت می دونم که تو تنهایی ها هم تنها نیستم چون تو هستی اما  اما نه می دونم می تونی دستمو بگیری

 

ولی من که هیچی خدا بی خیال همین که خودت کنارمی بسه تو افکارش غرق بود که یکی اومد

 

به درخت تکیه داد  اونم خسته بود گفت سلام دلتنگ قصه ی ماهم گفت سلام حالا دیگه اون یکی که بود یکی نبود

 

هر چند که توی تنهایی هاش تنها نبود

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/1/23:: 10:42 عصر     |     () نظر