سفارش تبلیغ
صبا ویژن
توانگرى در غربت چون در وطن ماندن است و درویشى در وطن ، در غربت به سر بردن . [نهج البلاغه]
دخترک
 
ماهیها

تو اگر در تپش باد خدا را دیدی  همتی کن و بگو  ماهیها حوضشان بی آب است


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/4/8:: 7:20 صبح     |     () نظر
 
ناخدای کشتی دریای غم

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!

اما نه زندگی صحنه ی جنگ است و امید ...

امید به اینکه  بتونی  قله ی قاف را فتح کنی  بجنگی  انقدر پایدار که لشگر تنهایی وسپاه بی کسی رو شکست بدی !!!

با یه قلب  عاشق وبا امید و توکل برو به جنگ زندگی برو قله ی قاف قلب عشقت رو فتح کن و پرچم دلدادگیت رو نصب .

من حرکت کردم  شاید عجیب باشه اما کشتی بی کسی هام با کمک یه جوانمرد تو دریای غم پهلو گرفته

می دونید اونی که خسته از بازی زندگیه اونی که غم رو می شناسه اونی که از سرزمین تند باد های وحشی  سرنوشت اومده  می تونه یه راهنمای خوب باشه یکی که خودش راه رو نشون بده و خودش راه  باشه وهمراه .

یه جوانمرد یه انسان  که بتونه  احساس رو بهت بر گردونه  هر چند که غرور ش شکسته باشه و و احساسش  رو زیر  سم نامهربونی ها لگد مال کرده باشن

من حرکت کردم که عاشق بشم  شاید روزی منم مسافر تقدیر شدم(یا بودم ) یا ناخدای یه کشتی تو دریای غم یا یه عابر تو سرزمین تند باد سرنوشت یا یه رهگذر تو شب مهتابی

اما حالا فقط یه سربازم یه عاشق که می رم قله رو فتح کنم  یه قلب !!!!!!!!

نمی دونم می تونم فتحش کنم یا نه

اگه فتحش کردم قلبم رو توی قله دفن می کنم

می تونم فتحش کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/3/31:: 1:36 صبح     |     () نظر
 
ای ستاره ها

ای ستاره ها که بر فراز اسمان

 

با نگاه خود اشاره گر نشسته اید

ای ستاره ها که از ورای ابر ها

بر جهان ما نظاره گر نشسته اید

آری این منم که در دل سکوت شب

نا مه ها ی عا شقا نه پا ره می کنم

ا ی ستاره هاا گر به من مددکنید

دامن ازغمش پرازستاره می کنم

با د لی که بوئی از و فا نبر ده است

جور بیکرا نه و بها نه خوشتر است

درکناره این مصا حبان خودپسند

ناز و عشوه ها ی زیرکانه خوشتر است

ای ستاره ها چه شد که در نگاه من

دیگر ان نشاط و نغمه و ترانه مرد؟

ای   ستاره ها   چه شد که بر لبان او          

آ خر آن نوای گرم عاشقانه مرد ؟

جام باده سر نگون و بسترم تهی

سر نهاده ام به روی نا مه های او

سر نهادهام که در میان این سطور

جستجو کنم نشانی از وفای او 

ای ستاره ها مگر شما هم اگهید

از دورویی و جفای ساکنان خاک

کاینچنین به قلب اسمان نهان شدید

ای ستاره ها ستاره ها ی خوب و پاک 

من که پشت پا زدم به هر چه هست ونیست

تا که کام او زعشق خود روا کنم 

لعنت خدا به من اگر بجز جفا

زین سپس به عاشقان با وفا کنم

ای ستاره ها که همچو قطره های اشک

سر به دامن سیاه شب نهاده اید

ای ستاره ها کز ان جهان جاودان

روزنی بسوی این جهان گشاده اید

رفته است ومهرش از دلم نمی رود

ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست ؟

ای ستاره ها ستاره ها ستاره ها

پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/3/30:: 7:59 عصر     |     () نظر
 
اگه مو ندنی باشم

بنشین کنار من بنشین که داغونم

اگه موندنی باشم  به عشق تو می مونم

 بنشین کنار من خیلی دلم تنگه

دارم هوای گریه دلداریت قشنگه

همیشه تو ی سینه می زدم تورو فریاد

وقتی یادت می کردم گریه مهلت نمی داد

برای درد دلهام یه هم زبون می خواستم

یه جون پناه برای یه خسته جون می خواستم 

دلم رو روزگار بد جور بد جوری  سوزنده

به غیر از یک دل عاشق برام چیزی نمونده

تو ئی که بهترین یاری  بقیش دست تقدیر

که گاهی دست و پاگیره ادم وقتی می شه تنها

یه روز ی باورش می شه که از جون خودش سیره

بنشین کنار من بنشین که داغونم

اگه موندنی باشم به عشق تو می مونم


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/3/30:: 5:41 عصر     |     () نظر
 
کعبه ء اهل دل

یاعلی رفتیم بقیع اما چه سود  هر چه گشتم قبر زهرا مادرم  انجا نبود یا علی قبر پرستویت کجاست ان گل صد برگ خوش بو یت کجاست هر چه با شد من نمک پر ورده ام دل به عشق فاطمه خوش کرده ام حج من بی فاطمه بیحاصل است فاطمه حلال صد ها مشکل است من طواف سنگ کردم دل کجاست راه پیمودم پس منزل کجاست کعبه بی فاطمه مشتی گل است قبر زهرا کعبه ی اهل دل است


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/3/27:: 3:4 عصر     |     () نظر
 
رفتن

سخته اما باید رفت کی می رم و کجا  مهم نیست فقط می خوام برم

 ترسم از رفتن نیست از چه جوری رفتنه

 از اینکه توی راه کم بیارم مثل همیشه. نمی دونم چرا حس بودن رو دیگه ندارم

هیچ چیز ارومم نمی کنه نه گلا نه درختا نه مرغ عشقم  حتی خود عشق هم ارومم نمی کنه

نمی دونم این دل شوره چی ازم می خواد  نمی دونم چرا دلواپسم 

تنها چیزی که می دونم

تنها حسی که دارم

عبور

رفتن و شاید نرسیدن شاید هم رسیدن اگه بخواد  

دلتنگم سخت. دنیا با همه ی بزرگیش خیلی برام کوچیک شده خیلی

 دوست دارم اینبار که حرکت کردم جواب سلامم رو یکی بده

و یکی هم با شادی ازم خدا حافظی کنه


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/3/27:: 1:25 صبح     |     () نظر
 
د نیا

کاش هرگز به این دنیا نیامده بودم و حال که آمده ام کاش زودتر مرگم فرا رسد آخر چگونه می توان در این دنیا زندگی کرد ؟ دنیایی که در آن آدمها روزی چندین بار عاشق می شوند دنیایی که در آن عشق را فقط می توان در ویترین کتابفروشی ها یافت دنیای که در آن محبت و صداقت مرده و جای خود را به بی وفایی دروغ داده دنیایی که در آن دروغ عادت و بی وفایی قانون و دلشکستن سنت شده است دنیای که در آن باید عشق را به بها خرید

 دنیا رو نگه دارین من می خوام پیاده شم

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/3/23:: 5:10 عصر     |     () نظر
 
کودکی

امروز بچه شدم  دوباره  بدونه توجه به اینکه روز هاست پا به دنیای پر ریای بزرگتر ها گذاشتم بچه  شدم

گریه کردم مثل بچه میون ادم بزرگا گریه کردم مثل بچه ها که  هیچ وقت هیچ چی براشون مهم نیست گریه کردم تو خیابون  !!!!!!!

امروز مثل بچگی ها که حتی دیوارا رو هم نوازش می کردیم و حس بودن داشتیم بدون توجه به اینکه سالهاست بزرگ شدم (ومثل ادم بزرگا حتی نوازش ادما هم برام حس جدیدی نیست ) دیوارای غبار گرفته ی شهر ونوازش کردم حس خسته بودن رو تکرار رو تنهایی رو تو وجودشون خوندم

امروز به خاطر بهترینم  بچه شدم

امروز به هوای کودکی دو زانو  رو به اسمون رو به خدا نشستم  با صدای بلند گفتم خدا اونی که می دونی دوست منه خیلی خوبه همیشه مهربونه امروز یه غصه داره اگه می شه غصه هاشو ازش بگیر  خدا جون اگه تو تو اسمون جا نداری  بده من غصه هاشو نگهدارم خدا ی خوبم منم غصه دارم خدای نازم چرا خیلی وقته خونمون نمی ای؟ چرا دیگه برام خوبی نمی فرستی؟ چرا منو یادت رفته ؟ خدا جون با من قهری مگه ؟خدا جونم مامان دیشب نماز می خوند  منم یواشکی بین نمازش دعا کردم صدای منم شننیدی ؟  خدا جون کاش خونه ی تو این نزدیکی هابود تا بشه بیام پیشت اخه تو خیلی مهربونی  مثل مامان   از مامان هم مهربون تر

اره امروز برای اثبات بودنم  فریاد کشیدم

 

 

امروز رو به خدا نشستم

گفتم پس از تو ای خدا من اونو می پرستم


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/3/21:: 12:53 صبح     |     () نظر
 
سرنوشت

کاش سرنوشت جز این می نوشت


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/3/21:: 12:52 صبح     |     () نظر
 
شکستن

 

 

 

ای نا مرد تقدیر من تا کی باید بشکنم تا کی می خواهی ظلم خود بر پیکرم حد زنی

من شکسته ام ناپیدایم من مدفون زیر اور بی کسی هام

حق باتوست من کجا دل کجا من کجا عشق کجا منو عاشق شدن؟

بازم بشکن  من. من سالهاست غرورم رو پشت منشور اشک شکستم  روزها وسالهابود به

سوگندم وفا داربودم  در پی ثانیه های کبود  روزهابود  که دوستت دارم را بر زبان نرانده بودم

 

فقط می خواستی قدرت نمایی کنی ؟می خواستی شکستنم را ببینی ؟ ببین

 

مثل  همیشه پیروز میدان تو یی این بار از زیر اوار یک عشق نو پا بیرونم بکش اما تو را به حرمت اسمت

 

درمانم نکن  بگذار شکوه جادوی تو را دیگران درک کنند مرا بس از انچه تا به حال دیده ام

 

عجوزه ی هفت خط تقدیر تا به کی  تا کی باید بشکنم  ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 86/3/17:: 12:6 صبح     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >