مادر
شاید تو در تمام دنیا فقط یک نفر باشی
ولی برای من تمام دنیایی
مادر
کلمات کلیدی:
آنقدر آه کشیدم ز جهان سیر شدم
صورتم گرچه جوان است به خدا پیر شدم
زندگی آب روان است روان می گذرد
عشق را پیشه کن ای دوست جهان می گذرد
سر گذشت شب هجران تو گفتم با شمع
آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
کلمات کلیدی:
کاش
کا ش می شد با خدا خلوت کنم
از کلاس زندگی غیبت کنم
بی خبر از قیل وقال روزگار
نیمه شبها با خدا صحبت کنم
مثل زنهای قدیمی بادعا
گاهگاهی شکر این نعمت کنم
ذکر استغفار گویم زیر لب
توبه از این کوه معصیت کنم
حاجتی خواهم به نذری آشنا
سفره ای تا خلق را دعوت کنم
چشمهایم را ببخشم بی دریغ
قلب خود را بینشان قسمت کنم
یا که می شد مثل رهبانهای پیر
گو شه ای در معبدی خدمت کنم
هیچ با شم بی تن وبی خویشتن
ترک دنیاترک شخصیت کنم
یا که تنها در دل غار غریب
خویش را وقت الوهیت من کنم
عارفانه از طلب با معرفت
بگذرم تا سیر در حیرت کنم
کاش می شد تا وضو گیرم به شوق
تا نماز عشق را بر پا کنم
می شود آری به قرآن می شود
لیک باید اندکی همت کنم
کاش می شد
کلمات کلیدی:
کاش می شد با خدا خلوت کنیم از کلاس زندگی غیبت کنیم
کاش آرزو ها رنگ دریا غم ها رنگ غروب و اما آ شنایی ها رنگ جنگل سبز بود
کاش هیچ وقت دل هیچ کس نمی گرفت
کاش هر وقت ارزویی از دل تنگی عبور می کرد براورده میشد
کلمات کلیدی: